صبح داشتم این قسمت از بیپلاس را گوش میدادم. نقد جالبی درباره شیوه آموزش نوشتن در مدرسههای ما را بیان کرد. ما در مدرسه با نوشتن تمرین فکر کردن نمیکنیم.
موضوع پادکست تفکر نقادانهست. یکی از روشهای تمرینِ خوب فکر کردن، نوشتن و بیان درست یک فکر مشخصه. در کلاس انشا به جای تمرین خوب فکر کردن، یاد میگیریم چطور احساساتمان را زیبا توصیف کنیم.
علی بندری میگفت وقتی که قرار بود برای آیلتس متن بنویسم، برای اولین بار مواجه شدم با اینکه باید متنی بنویسم که به هم پیوسته، مشخص و با ارتباط منطقی باشد. با اینکه من در طول دوران تحصیل بار ها تمرین نوشتن کرده بودم و معمولا هم موفق بودهام. اما انگار در فارسی هم بلد نبودم چنین متنی بنویسم. هیچ وقت به خاطر نوشتن متنی که برای نوشتن آن به فکر کردن وادار شده باشم، تشویق نشده بودم. در کلاس انشا، معیار های دیگری مهم بود. در بهترین حالت وقتی تشویق میشدم که حسم را میگفتم. در مدرسه، مسئلهی اصلی زیباتر بیان کردن احساسات بود. برای همین یادگیری آرایه هایی مثل تشبیه و تلمیح و … متن را بهتر میکرد!
برای اینکه بتونیم بهتر فکر کنیم، لازمه یک بار دیگر نوشتن را یاد بگیریم. نوشتنی که اولین تمرینش بیان منسجم یک فکر باشه.