ورشکستگی بزرگ‌ترین مشاور کسب و کار دنیا سینا مرادی مهر ۱۶, ۱۴۰۳

ورشکستگی بزرگ‌ترین مشاور کسب و کار دنیا

چه شد که شرکت مشاوره‌ای بزرگ‌ترین مشاور کسب و کار دنیا ورشکست شد؟

کسانی که mba خونده‌اند، قطعا اسم michael porter رو شنیده‌اند. ایشون رو می‌شه یک‌جورهایی «پراستنادترین و معروف‌ترین فرد در زمینه‌ی کسب و کار [و به‌خصوص استراتژی]» در نظر گرفت. ایشون، فارغ‌التحصیل دکتری اقتصاد از دانشگاه هاروارد هستند و در سال ۱۹۸۳، شرکت مشاوره مدیریتی‌ای رو به نام monitor group تاسیس کردند. این شرکت که به نام harvard consulting group هم شناخته می‌شد، پس از سال‌ها فعالیت، در سال ۲۰۱۲ اعلام کرد که نمی‌تونه قبض‌های headquarterشون رو پرداخت کنند و بلافاصله اعلام ورشکستگی کرد!

آقای مایکل پورتر هم قبل از این، در سال ۱۹۷۹، مقاله‌ای رو با عنوان How Competitive Forces Shape Strategy در HBR منتشر کرد و تئوری مطرح «پنج نیروی مهم در رقابت‌های کسب و کار» رو معرفی کرد. این تئوری، سال‌ها تدریس می‌شد و یکی از مهم‌ترین درس‌ها در استراتژی هم به حساب می‌اومد [و در بعضی از دوره‌های فعلی هم تدریس می‌شه!]. ایشون، سال بعد [یعنی در سال ۱۹۸۰] هم یک کتاب با عنوان competitive strategies نوشت که اون هم یک‌جورهایی bible استراتژی محسوب می‌شد و تا مدت‌ها، مهم‌ترین کتاب این حوزه به حساب می‌اومد.

اما در سال ۲۰۱۲ و پس از ورشکست‌شدن شرکت مشاوره مدیریتی ایشون، این سوال پیش اومد که «چطور ممکنه کسی که خودش به شرکت‌ها کمک می‌کنه تا استراتژی‌های بهتری رو پیش بگیرند و سود رو بیشینه کنند و… ورشکست بشه؟ آیا استراتژی‌های خودشون کار نمی‌کنه؟ یا نمی‌تونن استراتژی‌های خودشون رو پیاده کنند؟ قضیه چیه؟» این سوال خیلی مهم بود! چرا که سرنوشت شرکت‌های زیادی به این موضوع گره خورده بود و خیلی‌ها همون مدل‌های معرفی‌شده توسط آقای مایکل پورتر رو به‌عنوان یک‌چیز ثابت و غیرقابل تغییر قبول کرده بودند و داشتند ازش استفاده می‌کردند!

تا این‌که این مقاله [در اواخر سال ۲۰۱۲] منتشر شد. این مقاله، به همین موضوع می‌پردازه که قضیه چی بود و چرا اون مدل پنج نیروی کسب و کار «زیادی ساده‌شده» است و این‌که بعضی موقع‌ها «کار می‌کرد»، دلیل بر این نیست که «درست» هم باشه. حتی آقای Peter Gorski هم با لحنی بسیار عجیب درمورد مدل ایشون نوشته:

“even a blindfolded chimpanzee throwing darts at the Five Porter Forces framework can select a business strategy that performs as well as that prescribed by Dr. Porter and other high-paid strategy consultants.”

ترجمه: “حتی یک شامپانزه‌ی کور که دارت پرتاب می‌کند هم به طور تصادفی می‌تواند یک استراتژی کسب‌و‌کاری‌ای را انتخاب کند که به اندازه‌ی استراتژی‌های پیشنهاد شده توسط دکتر پورتر و سایر مشاوران پرهزینه کسب‌وکار موفق باشد!”

و خب نتیجه‌ای هم که می‌شه از این قضیه گرفت این هست که «هیچ استراتژی‌ای رو نمی‌شه به‌عنوان وحی منزل در نظر گرفت» و باید حواس‌مون به یک حجم زیادی از چیزها باشه. همچنین «این‌که یک چیزی جواب میده، لزوما دلیلی بر درست بودنش نیست و باید علت جواب دادنش هم مشخص و منطقی باشه» و… که در آینده سعی می‌کنم بیشتر درموردشون بنویسم.

 

یک دیدگاه بنویسید